تموم خوشحالیای امروز به کنار و اینکه امروز از عصر هر بار که به فاطمه‌زهرا میگفتم ببوسم میومد و میبوسیدم هم به کنار

من که مردم براش انقدر که دیگه نمیتونستم احساساتمو کنترل کنم

پ.ن: امروز رفتم دندونپزشک و دکتر گفت اگه با دندونات مشکلی نداری ماه آینده بشه جلسه آخرو منم که از خدا خواسته با تاکید گفتمش نه عالیه مشکلی ندارم و بالاخره بعد از 34 ماه پروسه درمان کامل میشه البته هنوز ادامه داره ولی بقیه‌ش راحت‌تره و نیازی نیست هر ماه برم دکتر.

امروز تولد موسی بود ولی سر کاره و نیومد ولی بانو و فاطمه‌زهرا امشب میمونن خونمون و هم‌چنان فاطمه‌زهرا در حال بازیه❤ کیک درست کرده بودم که لطف کرد و نگم چه بلایی سرش اورد

رشته‌ی افکارم از دستم خارج شده.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها